اگر کلمه "بهایی"، "بهاییت" یا "بهاییان" را در اینترنت جستجو کنید، به وبلاگ ها و وبسایت های فراوانی برمیخورید که بسیاری از آنان با هدف مقابله با دیانت بهایی طراحی شده اند. این سایتهای اینترنتی در کنار بسیاری از نشریات و رسانه های دیگر با تمام قوا به مبارزه با این دیانت و پیروان آن مشغولند و ظالمانه محدودیتهای بهاییان ایران را مسکوت میگذارند. لحن کلام این رسانه ها و سطح علمی و فرهنگی آنان طیف وسیعی را شامل میشود: از وبسایت های ظاهراً تحقیقی با شکل و شمایلی آراسته و لحنی عالمانه و متمدن نما گرفته تا وبلاگهای بی شرم و حیا و افسارگسیخته که تنها حاوی توهین و فحاشی و پرده دری اند. ولی مودب یا فحّاش، عالمانه یا عامیانه، متمدنانه یا بدوی، تمام این سایتها اعتقادات و مقدسات بهاییان را هدف آماج حملات بی امان خود قرار داده اند. بسیاری بهاییان را به چالش میکشند و برای بحث بر سر اعتقاداتشان به مباحثه و مناظره دعوت میکنند و برای شبهات تکراری شان پاسخ می طلبند. بهاییان نیز چندین سایت اینترنتی برای پاسخگویی به این شبهات براه انداخته اند و بطور منظم به سوالات بهایی ستیزان پاسخ میگویند، ولی همانطور که تصور میشد شدت حملات بهایی ستیزان و حاکمیت نه تنها کمتر نشده، بلکه بیشترهم شده و به برگزاری سمینارها و گردهم آیی های ضد بهایی و امضای طومار نیز تسری یافته است. ولی چرا چنین است؟
تقریباً واضح است که حاکمیت هیچگاه به دنبال جواب این شبهات نبوده و قصد روشنگری نداشته و تنها تخریب بهاییان در افکار عمومی مردم ایران را دنبال میکرده، هدفی که از بدو تولد این دیانت در سرلوحه کار بهایی ستیزان قرار داشته است. بهاییان هم با پاسخگویی به این شبهات در حقیقت به دنبال زدودن اثر این سم پاشیها از ذهن مردم هستند و به بیداری ناگهانی وجدان بهایی ستیزان و دست کشیدن آنان از تهمت و ظلم امید چندانی ندارند. ولی چرا این امید چنین کمرنگ است؟ بخاطر شرایطی که بهاییان در آن دعوت به مناظره و مباحثه میشوند.
البته قبل از هرچیز باید یادآور شد که این دعوت به بحث و گفتگو نیز ریاکارانه است، و چون استقبال بهاییان از مناظره را میبینند و یارای مباحثه برابر را درخود نمیابند از اختصاص تریبونی هرچند کوچک نیز به بهاییان دریغ میکنند و آنان را در خفقانی مطلق محبوس میکنند، کما اینکه در سی سال گذشته حتی یک پاراگراف در یک روزنامه کم شمار محلی هم از بهاییان دیده نشده است چه برسد به دقایقی فرصت برای دفاع در صدا و سیمای سراسری. با این حال اگر حاکمیت و بهایی ستیزان با شبهاتی که مطرح میکنند حقیقتاً قصد روشنگری و حقیقت جویی داشتند، همراه با دعوت به مناظره، زمینه اخلاقی و پیش شرطهای انسانی یک مباحثه عادلانه را نیز فراهم مینمودند. چطور میتوان در عرصه مناظره علمی بر طبل هل من مناظر کوبید در حالی که بهاییان سی سال از تحصیلات عالیه دانشگاهی و فرصت تقویت بنیه علمی بی بهره بوده اند؟! چطور میتوان حریف را به پاسخگویی دعوت کرد زمانی که امنیت مالی و جانی بهاییان در قبال باورهایشان سی سال در خطر جدی بوده است؟! چطور میشود بهاییان را به مباحثه در برابر همگان دعوت کرد در حالی که نیروهای امنیتی که باید حفظ امنیت بهاییان در طول مباحثه را عهده دار باشند خود به ضرب و شتم و دستگیری و تخریب قبرستانها مشغولند؟! وقتی بهایی مرده خفته درسکوت قبرستان امنیت ندارد با کدام تضمین امنیتی میتوان بهایی زنده را دعوت به مناظره عمومی کرد؟! چگونه میتوان از لابلای متون کتب بهاییان سوال مطرح کرد در حالی که دسترسی بهاییان به متون مذهبی خودشان روز بروز کمتر میشود و کتابها و کامپیوترها و سی دی ها و سایر منابع آنان بطور منظم هدف حمله عمال حکومتی قرار میگیرد و به تاراج میرود؟ چطور میتوان در چنین مناظره ای مردم را به قضاوت گرفت وقتی که هیچکدام از کتب بهایی برای داوری در دسترس عموم نیست و سایتهای اینترنتی بهاییان نیز با قفل و زنجیر فیلتر از دسترس دور مانده اند و تنها منبع بهایی شناسی برای اهل تحقیق ردیه ها و نوشته جات مغرضین و مخالفین است؟ این چگونه مباحثه ایست؟! آیا اولین شرط هر مناظره ای حقوق مساوی طرفین نیست؟
چگونه است که مسئولین کشور ما سی سال است که مذاکره و گفتگو با آمریکا را مشروط به فضای عادلانه و احترام متقابل، احترام به حقوق، قانون و شرایط احترامآمیز و عدالت و انصاف کرده اند ولی از بهاییان میخواهند که هیچ حقی را طلب نکنند و خواست احترام متقابل و عدالت و انصاف و قانون مداری از طرف آنان را زیاده خواهی تلقی می نمایند. چرا باید بهاییان هر گونه اهانت و فحاشی را بپذیرند و در این مباحثه نابرابر پاسخگوی شبهات آقایان نیز باشند؟!
واقعیت اینست که در چنین شرایطی انتظار هیچگونه گفتگو و مباحثه سازنده ای نمیتوان داشت. همانطور که پیش از این یکبار در پاسخ به آقای اعلمی ذکر شد، تا زمانی که حقوق شهروندی بهاییان برابر با بقیه ایرانیان نیست و برای دفاع از خودشان امکاناتی مساوی با منتقدین ندارند هر گونه بحثی پیرامون اعتقادات آنان مخالف اصول وجدانی و اخلاقیست. دوستان بهایی ستیز برای اثبات حسن نیتشان پیش از هر پرسشی از باورهای بهاییان باید تمام تلاش خود را صرف احقاق حقوق پایمال شده آنان و ساخت بستر مناسب برای گفتگو نمایند. بنابراین شایسته است که پیش از طرح هرگونه پرسشی از باورهای بهاییان، هر ایرانی منصفی حبس هر بهایی را حبس خود بداند و اجهاف به هر بهایی را ظلم به خود تلقی کند و در رفع آن بکوشد. پرسشگران از بهاییان خود باید در خط مقدم مبارزه برای احقاق حقوق آنان باشند تا شبهه هرگونه همدستی با ظالم و زمینه سازی ظلم را بزدایند. فقط بدین شکل میشود به ثمربخش بودن یک مناظره امیدوار بود.
با اینکه همانطور که نشان داده شد حداقل پیش نیازهای لازم برای یگ گفتگوی سالم بین بهاییان و منتقدین آنان مهیا نیست، ولی میبینیم که بهاییان باز هم از پاسخگویی به شبهات دریغ نمیکنند. البته حضرات گمان نکنند که چون بهاییان در پاسخگویی گشاده دستی میکنند پس از حقوق ابتدایی خود بیخبرند؛ خیر، آنان حق خود را خوب میدانند ولی همچون صد و شصت سال گذشته آگاهی هموطنانشان را به اندازه مطالبه حقوق خود مهم شمرده اند و گاهی نیز این آگاه سازی را مقدم داشته اند.
این نوشتار را همچنین میتوانید در این سایت ها بیابید:
http://memory-and-history.blogfa.com/post-31.aspx
http://www.iranian.com/main/comment/reply/56307/142162
۱ نظر:
this was fabeaulous
ارسال یک نظر